توضیحات
خرسی چرا می ترسی؟» کتاب مقوایی از مجموعهی ۱۰ جلدی مجموعهی خرسی و دوستانش است.
یک روز خرسی در جنگل دنبال غذا میگشت. هوا سرد بود و راه خرسی دور. خرسی تصمیم گرفت به خانه برگردد که متوجه شد راه را گم کرده. هوا تاریک شده بود و خرسی خیلی ترسیده بود. از آن طرف هم دوستان خرسی در غار دور هم نشسته بودند و منتظر آمدن خرسی بودند که کمی نگران شدند. کمی بعد همگی راه افتادند با طناب و چراغ به دنبال خرسی…
خرسی کمی ترسیده
چون هوا تاریک شده
راهی که خرسی میره
پیچ پیچ و باریک شده