کتاب تحصیل کرده.
%10
125,000
112,500تومانءء
نویسنده:
تارا وستوور
موضوع:
داستان
سال چاپ:
1400
نوبت چاپ:
3
قطع کتاب:
وزیری
تعداد صفحه:
496
مترجم:
علی ایثاری کسمایی
وزن:
900گرم
توضیحات :
در بخشی از کتاب تحصیلکرده میخوانیم:
در روز سال نو، مادر مرا با اتومبیلش به سوی زندگی جدیدم برد. چیزهای زیادی با خودم نبرده بودم: دوازده تا شیشه از هلوهایی که کنسرو کرده بودیم، رختخواب و یک کیسه زبالۀ پُر از لباس. همچنان که به سرعت در جادّه پیش میرفتیم به منظرههای اطرافم نگاه میکردم: از قلّههای سیاهِ کوههای بِرریور رَد میشدیم و به کوههای نوک تیز راکی میرسیدیم. دانشگاه در قلب کوهستان واساچ قرار داشت. کوهستانی که کوههای سفیدش از دل خاک بیرون آمده بودند. همۀ این منظرهها زیبا بودند، امّا زیبایی آنها در ذهن من تهدیدآمیز بود و گویی همۀ آن زیباییها به من حملهور شده بودند.
آپارتمانی که اجاره کرده بودیم در یک مایلی جنوب دانشگاه واقع شده بود. آشپزخانه، یک اتاق نشیمن و سه اتاق خواب داشت. اتاق خوابها کوچک بودند. دخترهایی که در آن آپارتمان زندگی میکردند-میدانستم همۀ آنها دخترند زیرا در بی وای یو خانههای دانشجویانِ پسر و دختر از هم جدا بودند-هنوز از تعطیلات برنگشته بودند. چیزهایی که با خود آورده بودم را از داخل اتومبیل به داخل خانه آوردم. من و مادر چند لحظه با دستپاچگی در آشپزخانه ایستادیم سپس مادر مرا در آغوش گرفت و سوار اتومبیلش شد و به راه افتاد.
سه شب را به تنهایی در آن آپارتمانِ ساکت سَر کردم. گرچه کسی به غیر از من در آپارتمان نبود و سکوت بود، امّا صداهای شهر آرامشم را بَر هم میزد. قبلاً بیشتر از چند ساعت در شهر نمانده بودم و تقریباً غیرممکن بود که از خودم در برابر صداهای عجیبی که دَم به دقیقه به من حملهور میشدند، دفاع کنم.