کتاب فصل تاک.
ناموجود
توضیحات :
کرشمه زیر شیروانی، گوشه ای چمپاتمه زده و در هوای لطیف بهاری گوش به صدای باران سپرده بود. بوی گل های باران زده، حکایت از بهار داشت. صدای خروشان رود و صدای پسربچه های بازیگوش روستا که در زیر سقف نیمه ویران خانه ی قدیمی مأوا گرفته بودند او را به تفکر واداشت… یکی از پسر بچه های بازیگوش آتشی بزرگ برپا کرد و بقیه به دور آتش حلقه زدند، شاید به تقلید از فیلم های سرخپوستان امریکایی بود که به طبل های کوچکی که خود درست کرده بودند، می زدند و دور آتش می رقصیدند و صداهای عجیب و غریبی از حنجره ی خود خارج می کردند: ـ هاها… ها… هوهو… هو…